-نام پدر و مادر حضرت مريم چيست؟

(41945)
-پيامبري كه پدر داشت امّا مادر نداشت , چه كسي بود؟

(16913)
-در هنگام فاتحه خواندن حتماً بايد دعاي اللّهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات را بگويند و بعد سوره حمد و توحيد را بخوانندّ آيا در غير اين صورت فاتحه خواندن درست نيست؟

(13945)
-خوش صداترين پيامبر چه نام داشته است؟

(7994)
-چرا خداوند به ابراهيم((عليه السلام)) لقب خليل الله را عطا كرد؟
(2955)
-بعضي مي گويند: حضرت ابراهيم در روز سيزده بدر كه مردم به بيرون شهر رفته بودند, بت هارا شكست و مي گويند: درست نيست در اين روز به بيرون شهر برويم ; آيا اين گفته درست است ؟

(2869)
-چرا نام پيامبر قوم لوط، لوط بوده ، مگر نه اين كه نام انبياي الهي با مسمي بوده و كامل و زيبا؟توضيح دهيد معنا و مفهوم لوط چيست؟

(2449)
-چرا حضرت داوود با اين كه از پيامبران اولوالعزم نبود، داراي كتاب زبور بوده است؟

(2210)
-سبطيان و قبطيان كيستند؟

(1696)
-علت حرام و گناه بودن غيبت چيست؟ چرا دين اسلام بر اين موضوع حساس ميباشد و به شدت از آن نهي ميكند؟

(1660)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:28757 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:32

اگر خدا را در هر مكاني صدا مي كنيم مي شنود و ائمه هم در هر مكاني مي شنوندپس فرق خدا با بنده چيست؟
بي نياز حقيقي و قائم با لذات در تمام عالم هستي يكي است، و او خداست. همه انسان ها بلكه همه موجودات سر تا پا نيازند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل - خداي متعال - كه اگر لحظه اي ارتباطشان قطع شود همه هيچند و پوچ. بنابراين انسان ها نيازمند به او هستند و نه غير او و لذا هرگز نبايد سر تعظيم و تسليم بر آستان غير او بگذارند و رفع نيازمندي خود را از غير او بطلبند كه آنها نيز همه مانند خودش نيازمند و محتاجند، حتي بزرگداشت و درخواست و توسل از پيامبران و ائمه(ع) به خاطر آن است كه فرستادگان و نمايندگان اويند، نه اينكه از خود استقلال دارند. و اينكه گفته ايد، اگر خدا را در هر مكاني صدا كنيم بشنود و ائمه هم در هر مكاني بشنود، پس فرق خدا با بنده چيست. بايد گفت، اولاً: خداوند خالق است و ائمه(ع) بنده و مخلوق مي باشند. ثانياً: علم خداوند ازلي است، ولي علم ائمه(ع) را خداوند داده است، و در مواردي كه خداوند بخواهد مي شنوند پس شنيدن ائمه(ع) با خواست خدا است و اجابت كردن آنها نيز با اراده خدا مي باشد. به بيان ديگر، همه عظمت ها و كرامت ها كه از ائمه(ع) سر مي زند، ذاتي نيست بلكه خداوند چنين خواسته است و ائمه(ع) هم از خدا مي خواهند چون باب فيض خدايند. بنابراين بين سميع بودن خدا و ائمه(ع) تفاوتي وجود دارد مانند تفاوت خالق و مخلوق، خداوند از ازل عليم و سيمع است بدون اينكه معلومي باشد همين طور از ازل بصير و قادر است بدون اينكه مقدور و مستبصري باشد علم و سمع در خداوند ذاتي است ولي در ائمه(ع) عرضي است و همه كمالات و شايستگي هايي كه در بشر موجود است از انبياء و ائمه(ع) گرفته تا انسان هاي ديگر همه آنها عرضي و موهبت خداوند مي باشد. جمعي از وهابيين، براي بريدن و جدا كردن ارتباط مسلمين از پيامبر اسلام و ائمه(ع) از طريق توسل و شفاعت طلبيدن به آياتي تمسّك جسته اند و گفته اند كه هر گونه توسل به ارواح پيامبران و امامان شرك است و مخالف توحيد مي باشد. {A... {/Bوَ اَلَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ {w1-5w}{I7:197I}*/}...A}؛ {Mو كساني را كه جز او مي خوانيد و مي پرستيد...M}» {V(سوره فاطر، آيه 13)V}. {A{/Bإِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اِسْتَجابُوا لَكُمْ {w1-11w}{I35:14I}/}...A}؛ {Mاگر آنها را بخوانيد صدري شما را نمي شنوند و اگر بشنوند به شما پاسخ نمي گويند...M}»، {V(فاطر، آيه 14)V}. {A... {/Bوَ اَلَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ {w1-12w}{I7:197I}/}A}؛ {Mو آنهايي را كه جز او مي خوانيد نمي توانند ياريتان كنند و نه حتي خودشان را ياري دهندM}»، {V(سوره اعراف، آيه 197)V}. ولي با يك نگاه ساده به آياتي كه قبل از اين آيات و بعد از آن است، براي درك اين حقيقت كافي است. كه منظور از آن بتها مي باشد. سخن از سنگها و چوبهائي است كه آنها را شريك خدا مي پنداشتند و براي آنها قدرتي در برابر قدرت خدا قائل بودند. و اين شرك است و باطل. امّا درخواست كمك و توسّل از پيامبران و اولياء الله فرق دارد، بدون شك توسّل به اين ارواح پاك نه به اين معني است كه براي آنها در مقابل خداوند استقلالي قائل شويم. بلكه هدف آن است كه از آبرو و موقعيت آنها در پيشگاه خداوند مدد طلبيم و از احترام و عظمتي كه در درگاه خدا دارند كمك بخواهيم كه اين شرك كه نيست، بلكه عين عبوديت و توحيد است. و قرآن هم با صراحت از حيات برزخي انبياء و اوليا همچون شهيدان راه خدا سخن مي گويد و اين بزرگواران داراي حيات برزخي هستند و فعاليت روح در حيات برزخي خيلي گسترده تر وسيعتر است. [كه اين مسئله خودش نياز به بحث دارد] و از طرفي خدا سبحان در قرآن كريم امر مي كند كه وسيله براي خودتان تحصيل كنيد {A{/Bيا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ اِبْتَغُوا إِلَيْهِ اَلْوَسِيلَةَ{w1-10w}{I5:35I}/}...A}؛ {Mاي افراد با ايمان پرهيز كار باشيد و به سوي خدا وسيله اي تحصيل كنيدM}»، {V(سوره مائده، آيه 35)V}. اين آيه بصورت كلي مي گويد وسيله تحصيل كنيد، امّا وسيله چيست در خود اين آيه بيان نشده است. انجام وظايف ديني از وسايل رستگاري است، ولي وسيله منحصر به آن نيست بلكه با توجه به تاريخچه توسّل به اولياء الهي روشن مي شود كه خود اين عمل از وسايل رستگاري مي باشد. از آيات ديگر قرآن نيز به خوبي استفاده مي شود كه وسيله قرار دادن مقام انسان صالحي در پيشگاه خدا و طلب چيزي از خداوند بخاطر او به هيچوجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد. {A{/Bوَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً{w10-26w}{I4:64I}/}A}؛ {Mاگر آنها هنگامي كه به خويشتن ستم كردند و مرتكب گناهي شدند به سراغ تو مي آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مي كردند و تو نيز براي آنها طلب عفو مي كردي خدا را توبه پذير و رحيم مي يافتندM}»، {V(سوره نساء، آيه 64)V}. از روايات متعددي كه از طريق شيعه و تسنن وارد شده نيز به خوبي استفاده مي شود كه توسل به انبياء و اولياء الله اشكال ندارد. دانشمند معروف سني سمهودي در كتاب [وفاء الوفاء] آورده است. مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر(ص) و از مقام و شخصيت او، هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولّد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخيز، سپس روايت معروف توسّل آدم را به پيامبر(ص) را نقل كرده است. كه آدم روي اطلاعي كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند - چنين عرض كرد، {Hيا رب أسئلك بحق محمد لما غفرت لي H}؛ {Mخداوندا به حق محمد از تو تقاضا مي كنم كه مرا ببخش M}». [وفاء الوفاء، ج 3، ص 1371] [التوصل الي حقيقة التوسل، ص 215] {V(نقل از تفسير نمونه، ج 4، ص 367)V}. ابن حجر مكّي در كتاب صواعق از امام شافعي پيشواي معروف اهل تسنن نقل مي كند، كه به اهل بيت پيامبر توسل مي جست و چنين مي گفت. {Hآل النبي ذريعتي * هم اليه وسيلتي * ارجوبهم اعطي غداً * بيد اليمين صحيفتي H} يعني: خاندان پيامبر اسلام وسيله منند، آنها در پيشگاه او سبب تقرب من مي باشند. اميدوارم به سبب آنها فرداي قيامت نامه عمل من به دست راست من سپرده شود، {V(التوصل الي حقيقة التوسل، ص 329 - نقل از تفسير نمونه، ج 4، ص 368)V}. در حقيقت وسيله قرار دادن ائمه(ع) و درخواست كمك از آنها براي رسيدن به توحيد است آنها دربان رحمت الهي هستند و خواستن از آنها براي باز كردن در رحمت است. الف) تمام متكلمان و فلاسفه اسلامي متفق القولند كه خداي سبحان متصف به صفات كمال و جمال (علم و سمع و قدرت و...) است ولي در كيفيت اين صفات در مورد خدا اختلاف دارند و مورد توحيد صفاتي سه نظريه وجود دارد. 1- نظريه نيابت ذات از صفات، عده اي از معتزله براي يكتايي و تنزيه خدا از تركيب (ذات و صفات) به نظريه نيابت قائلند و مي گويند آنچه كه هست ذات است صفات وراء ذات واقعيت ندارد و اين نظريه از معتزله به خاطر اين است كه مي گفتند اگر بگوييم براي خدا صفاتي است مانند علم، در حقيقت اعتراف كرده ايم كه براي خدا هم ذات است و هم صفات و اين دو چيز است و مستلزم تركيب خداست و از طرفي نمي توانستند علم و قدرت و ديگر صفات كمال را از خدا نفي كنند چون مستلزم نقص خدا مي شد، لذا قائل به نيابت ذات از صفات شده اند، {V(الالهيات، ج 2، ص 33، جعفر سبحاني)V}. 2- نظريه صفات زائد بر ذات كه قائلين به اين نظريه اشاعره (طوايفي از اهل سنت) هستند و مي گويند صفت غير از ذات است. خدا خود يك حقيقتي است و هفت صفت دارد كه قائم بر ذات هستند اما عين ذات نيستند و همه اينها قديم اند و به خاطر همين نظريه مي گويند اشاعره قائل به قدماي ثمانيه (8 گانه) مي باشند. 3- نظريه عينيت ذات و صفات است و اين نظريه اماميه و جمعي از معتزله است كه مي گويند صفات خدا با ذاتش يكي است و عينيت دارد و صفات جز ذات چيزي نيست، يك ذات بسيط براي خدا هست كه عقل ما از اين ذات مفاهيم مختلفي را انتزاع مي كند. بنابراين صفاتي را كه به خداي سبحان نسبت مي دهيم چيزي غير از ذات خدا نيست نه اين كه صفات موجوداتي غير از ذات باشند كه به ذات ملحق مي شوند و مي چسبند و ذات به آنها اتصاف پيدا مي كند، {V(معارف قرآن، بخش خداشناسي، ص 79، استاد محمد تقي مصباح يزدي)V}. ب ) استعمال اين صفات درباره خداي سبحان استقلالي است يعني عليم و سميع بودن خداي متعال ذاتي است. خداي سبحان بالذات عليم است وقتي كه مي گوييم خداوند سميع و بصير است يعني سميع بودنش بدون عضو است و بصير بودنش بدون ابزار مي باشد. امام صادق (ع) در اين مورد مي فرمايد: {Hهو تعالي سميع بصير، سميع بغير جارحة و بصير بغير آلة بل يسمع بنفسه و يبصر بنفسه H}؛ {Mخداي سبحان مي شنود به غير اعضا و مي بيند بدون ابزار و آلت، بلكه خداي تعالي به نفس خودش و بالذات مي شنود و مي بيندM}، {V(توحيد صدوق، ص 144، نقل از الالهيات، جعفر سبحاني، ج 1، ص 162)V}. و در ائمه (ع) چنين نيست، يعني سميع و عليم بودن در ائمه استقلالي نيست بلكه عرضي است از قبل نبوده بعد خداي تعالي داده است، بنابراين وقتي كه عرضي شد تشابه خالق و مخلوق به وجود نمي آيد، چرا كه خود خداي سبحان اين كرامت را بر آنها بخشيده است، علم و قدرت و شنيدن آنها در طول علم و قدرت و شنيدن خداست نه در عرض آن و مؤثر در شنيدن حاجت مؤمنين توسط ائمه(ع) نيز خداي سبحان است و اين شرك نيست بلكه عين توحيد است و اگر خدا نخواهد نمي توانند بشنوند.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.